ما اپوزيسيون نميخواهيم خودمان داريم!
محمد مهاجري
در باب تبليغاتي كه به نفع اپوزيسيون رايگان انجام ميشود
1- به محض اينكه نشستي از اعضاي اپوزيسيون در گوشهاي از دنيا تشكيل ميشود يا راهپيمايي راه ميافتد، جماعت دلواپس داخلي بوقهايشان را دست ميگيرند و به آنها حمله ميكنند و با آب و تاب به افشاگري ميپردازند. مثلا يك فيش پرداختي به دست ميآورند كه فلاني از فلان سازمان غربي فلان مبلغ پول ميگيرد و...
حالا اگر يكي- دونفر هم با مقامات سياسي كشورهاي اروپايي ديدار داشته باشند، المشنگهاي به راه مياندازند كه نگو و نپرس. اين جماعت متوجه نيستند كه كارشان نه تنها مبارزه با اپوزيسيون نيست بلكه دارند براي آنها رايگان تبليغ ميكنند. آن طرف هم سرخوش از اينكه توانسته غيظ عدهاي را در داخل درآورد بشكن ميزند. نهايت اينكه يك بازي موش و گربه راه ميافتد كه فقط به درد خنديدن ميخورد.
2- از بختهاي بلند جمهوري اسلامي اين است كه اپوزيسيون آن در خارج از كشور بياعتبار و ضعيف و در برخي موارد سخيف است. اين بدان معنا نيست كه ايرانيان مقيم خارج از كشور با نظام سياسي داخل موافقند. شايد بسياري از آنها مخالف هم باشند اما يا انگيزهاي براي مبارزه براندازانه ندارند يا اگر چنين قصدي داشته باشند از توش و توان كافي بهرهمند نيستند. بدتر اينكه افراد و گروههايي كه بتوان نام «اپوزيسيون شريف» بر آنها گذاشت بسيار نادرند. فلان گروهك تروريستي كه در دوران دفاع مقدس به استخدام صدام درآمد و زندگياش با گدايي سياسي سپري ميشود؛ چهرهاي كه اگر پولهاي پدرش نبود الان با مشقت زندگي ميكرد؛ بازيگري كه اگر در تهران بود يكدهم فالوورهاي اينستاگرامش حتي او را نميشناختند و... از چه ظرفيتي برخوردارند كه بتوانند يك نظام سياسي در قد و قواره جمهوري اسلامي را براندازند؟ آنها بيش از هر چيز نيازمند بزرگ جلوه داده شدن هستند و اين دقيقا همان خواستهاي است كه دلواپسان با گشادهدستي برآورده ميكنند.
3- ديدار چند عضو اپوزيسيون با مقامات برخي كشورها به چه معناست؟ واقعا رييسجمهور فرانسه يا مقامات كشورهاي ديگر آنقدر ناپختهاند كه براي مبارزه با جمهوري اسلامي به اينها دل ببندند؟ اين مقامات هم ظرفيت اپوزيسيون را ميدانند و هم توان جمهوري اسلامي را. پس منظورشان اين نيست كه آنها را داراي قابليت براندازي ميدانند. اگر خوب دقت كنيم سران آن كشورها با هدف تحقير ما، مخالفان را تحويل ميگيرند. هر چه اپوزيسيوني كه بادش ميكنند كم مايهتر باشد، چنين القا ميشود كه طرف مقابلش (كه ايران باشد) كم مايه است.
بنابراين لازم نيست در زميني بازي كنيم كه ديگران طراحي ميكنند. نيازي به توهين و تحقير و ناسزاگويي به اپوزيسيون نيست. بگذاريد زندگيشان را بكنند. چند مدتي جيغ و داد ميكنند، بعدش كه خسته شدند، ميروند دنبال استراحت.
4- اما آيا بايد خيالمان براي ابد از اپوزيسيون راحت باشد؟ قطعا نه...اپوزيسيون (در اينجا به معني برانداز) لازم نيست در خارج از كشور باشد يا به صورت گروهكها بروز پيدا كند. اپوزيسيون، ناكارآمدي نظام سياسي و اقتصادي كشور است. اين ناكارآمدي هزاران برابر بزرگتر از ضدانقلاب خارجي است و كنار گوشمان هم هست. به جاي حرف و تبليغ، عمل ميكند. جلوي برجام ميايستد؛ در مقابل گفتوگوي مقتدرانه با دنيا مقاومت ميكند و از ملت ايران، ملتي ترسو و فراري از گفتوگو معرفي ميكند؛ تحريمها را ميستايد؛ با آزادي بيان و انديشه ميجنگد؛ از عزتمندي مردم ناخرسند ميشود و...
اين اپوزيسيون داراي قدرت فوقالعاده سياسي و اقتصادي هم هست و توان براندازي نظام را هم دارد، اما مردم تاكنون اجازهاش را ندادهاند!
دوربينهايي را كه براي رصد ضدانقلاب خارجي در دست گرفتهايم، زمين بگذاريم . ضدنظام و ضدانقلاب را در ميان كساني جستوجو كنيم كه لباس دوست پوشيدهاند.
چون دوست دشمن است شكايت كجا بريم؟